امروز در خبرها آمده بود که طرفداران رجوی در پاریس تجمع داشتند. ناخوداگاه یاد روزی در اوائل دهه ۹۰ میلادی افتادم. دوست مجاهدی داشتم که در شهر کوچکی که زندگی میکردیم(یکی از کشورهای همسایه سوئد) باهم سلام و علیکی داشتیم. در خیابان همو اتفاقی دیدیم. گفت "تو سوئد ایرانیها تظاهرات دارن، تو نمیای؟" من هم چون میدونستم مجاهد هست، برای اطمینان ازش پرسیدم "عمومی هست یا فقط مجاهدین هستن؟" گفت "نه تظاهرات برای حمایت از زندانیان سیاسی". من هم گفتم اگه اینطوره حتما میام، وظیفمه". روز تظاهرات رفتیم سر قرار و با اتوبوسی که برگزار کنندگان تهیه کرده بودن راه افتادیم طرف سوئد و شهر استکهلم. بعد از چندین ساعت رسیدیم به مقصد. محل تظاهرات در مرکز شهر بود و تعداد نسبتا زیادی ایرانی در اونجا جمع شده بودن که خیلی هاشون مثل ما با اتوبوس به اونجا آورده شده بودن. سر هموطنان رو درد نیارم. یهو از بلندگوها شروع به پخش سرودهای "انقلابی" کردن و عکسهای مسعود و مریم رجوی بالا رفت و شعار "ایران رجوی رجوی ایران" سر داده شد! و من هاج و واج خشکم زده بود! باورم نمیشد که مجاهدین با نیرنگ من و هموطنان دیگه رو به بهونه حمایت از زندانیان سیاسی به تظاهرات تبلیغاتی برای "مسعود و مریم" آورده باشن! بعد از این تجربه اعتمادم رو به طور کامل به این سازمان از دست دادم. البته بعدها که تعداد زیادی از اعضای مجاهدین از این سازمان بیرون اومدن، و از روابط درون سازمانی مجاهدین و دیکتاتوری رجویها افشاگری کردن، این بی اعتمادیم به یقین تبدیل شد. متاسفم که بگم من تفاوت اصولی خاصی بین خامنهای و رجوی نمیبینم. هر دو دیکتاتور هستن، یکی در حکومت، و یکی بر حکومت!
.
SvarSlettهم میهن گرامی
.
با شما کاملا موافقم
.
اینجاست که شاعر میفرماید
.
حزب اللهی ، رجوی اللهی .... پیوندتان مبارک
.
به پای هم پیر شید
.